صباح

ساخت وبلاگ

اقرار من در عشق را چونان ققنوس بر خاکستر دان

زاده شدم از درد،پرواز کنان از آتش عشق،سوختم و جاودان شدم

دگر از من چه می خواهی؟

پس از من،پس از تو این عشق تکرار نخواهد شد.

غرورم را چون گنجی گرانبها دریافتی،توانم را،واژه هایم را همه و همه از بر کردی

حال کجا هستند آن دست های کشیده ات؟

که برای این یتیم در سکوت مانده آشیانه ای شوند و برای این گُل سرما زده،آفتاب داغِ تابستان...

کجایی؟ 

از من خسته و رنجور روی مگردان...

هوایم...
ما را در سایت هوایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : greenpetals بازدید : 76 تاريخ : سه شنبه 28 بهمن 1399 ساعت: 16:51