Sassenach

ساخت وبلاگ

ساعت دو و بیست و چهار دقیقه به وقت استانبول و فردا صبح باید برم سرکار چون خوابم نمیره و دارم به چیزای جالبی فکر میکنم گفتم بیام و حتما بنویسمشون تا نخوابیدم. ولی من واااقعا از ازدواج بریتنی و سم خوشحالم،این دختر ایدل سختی ها بود به نظرم،هرچند سلبریتی نیوز اصلا برام مهم نیست اما شخصیت عجیبی داره و قدرتمنده. خب بریم سراغ من،بعد از ظهر که پشت سر هم داشتم فصل سه How I met your mother رو میدیدم بعد از مدتها یهو حس کردم واقعا از تنها زندگی کردن دیگه داره حالم به هم میخوره و از اونجایی که چهارماه دیگه بیست و شیش سالم میشه (اموجی بر پیشانی کوبیدن) حس میکنم زندگیم به یک ثبات عاطفی نیاز داره لذا نیازمندم لباس سفید راه راه میم عزیزم به همراه کتونی سفید و جوراب بلند سفید بپوشم و با همسر آینده ی بیلیونرم برم گلف بازی کنم و بعد از بازی قهوه درست کنیم و در پنت هوس مون توی نیویورک صرفش کنیم،واقعا فقط در این صورت میتونم حس کنم ازدواجم مفیده :)) این در حالیه که دارم پر پر میشم که فقط یکبار دیگه الف. رو ببینم و دوباره همه چیز رو شروع کنیم. منصفانه نیست میدونم،این همه صبر کردن برای چیه،نمیفهمم. آیا پیرهن سفید و بازی گلف و همسر بیلیونر بهتر نبود؟ بهتر از صبر کردن کوفتی؟ در نهایت فقط قلبت مچاله میشه و دوباره میری زیر پتو که صبح بیدار شی. مع هذا در این روزهای وانفسای پیش از بیست و شیش سالگی حس میکنم نیاز دارم به ثبات و بالانس اونم از همه نوعش در زندگیم.

پلاس پلاس : ولی این خیلی ترن آنه که یه روز یه نفر اسمم رو بذاره روی خط تولید شراب سفیدش،این گزینه قطعا باعث میشه بیشتر به اون آدم فکر کنم و بخوام بیشتر بشناسمش. فکر کن کلیر وقتی نیک نیم ساسنخ رو گرفت،کاترینا بلف هیچ وقت فکرشم نمیکرد سَم یه روز تبلیغ این خط شراب سفید رو به عهده بگیره،این دوتا واقعا بازیگر بودن من چرا فصل هفت رو تموم نکردم آخه؟ 

هوایم...
ما را در سایت هوایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : greenpetals بازدید : 81 تاريخ : چهارشنبه 15 تير 1401 ساعت: 3:27