انتظار

ساخت وبلاگ

با م.ج صحبت کردم. انتظار کشنده ترینِ لحظات بود،انتظار برای دیداری بعد از یکسال،بعد از یک قرن،که تو در پوسته ی خود نیستی و می اندیشی که انسان چگونه می تواند از شکل هم آغوشیِ دو روحِ خسته که تماماً تسخیر یکدیگر هستند،فاصله بگیرد و برود! انسان چگونه می تواند بدون هیچ تلاشی برای بدست آوردن هرچیزی که دوست می دارد، قدر آن را بداند؟! نقل قول از نورالهی که میگفت: ( انگار که آدم وقتی خودش می خواهد می شود به آن کمک کرد،یعنی مگر اینکه خودش بخواهد.) من توی این بحبوحه جوری دست و پا میزنم که انگار گاهی رو به نیستی می روم اما من هستی را دریافته ام و می خواهم که تو نیز ذرات هستی را دریابی و در کنار این روحِ آکنده از خستگی،به تماشای این نمایش بنشینی و گاهی به میان صحنه بروی و از وجود خالص و آینه گونه ات برایشان بگذاری،یعنی دنیا به امثال تو محتاج است و من و من ای کاش قدر و توان تو بودم و من ای کاش معشوقه ی دیرین تا به امروز تو بودم و می توانستم لحظات ناب را با تو به اشتراک بگذارم اما اما دریغ از تو که این چنین ناجوانمردانه خودت را در پستوی غم گرفتار کرده ای یا حداقل از من انتظار یک بده بستان عاطفی نداری و انتظار برای ملاقات بعد از یکسال روی تو را دیدن،بعد از دوری از وطن. 

هوایم...
ما را در سایت هوایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : greenpetals بازدید : 79 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 14:15