مسیر نو

ساخت وبلاگ

تمام انرژی ام را نگه داشته ام،که بیایم و بنویسم که ثبت شود مثلاً،بعد ها در روزهای سخت دلتنگی و سختیِ کار بیایم و بخوانم که چرا این تصمیم را گرفتم،امروز یکم مهرماه نود و هفت از پاییز دوست داشتنیِ من و جمشید جانِ چهرازی،دو هزار و پانصد و هفتاد و هفت هخامنشی و هزار و سیصد و نود و هفت خورشیدی،تصمیم بر آن شد که به اصفهان بروم و من در شانزده سالگی هرگز فکرش را هم نمیکردم روزی برای زندگیِ تحصیلی به اصفهان کوچ کنم،اما در امروزِ بیست و یک سالگی ام،این شهر قرار است سر سازگاری بیابد.سخن کوتاه،به یاد بسپار انسانیت سرلوحه ی قدم هایت بود و هست،زندگی شخصی و زندگی اجتماعیِ آمیخته به هم،هنری که خواهانش هستم و غمِ سنگین اجتماع،تمامشان روی شانه هایم می لغزند و می اندیشم در این بیقوله ی دمدمی مزاج چگونه مسیر را طی کنم و به پشتوانه ی آموخته ها،سر از میانِ علف های هرز و پیچک های وحشی برون آورم و رهایی یابم. 

+ به یاد بیاور برای چه میجنگی،غمِ تنهایی،مسافت،تنگدستی را بر جان بگیر و دمادم نفس تازه کن که پایان شب سیه سپید است. 

هوایم...
ما را در سایت هوایم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : greenpetals بازدید : 93 تاريخ : شنبه 20 بهمن 1397 ساعت: 18:07